امروز به کلانتری آمده ام تا راهنمایی بگیرم ضمن
این که از آبرویم خیلی می ترسم و نمی دانم جواب پدر و مادرم که این قدر
برایم زحمت کشیده اند و با هزار امید و آرزو مرا به دانشگاه فرستاده اند
...
داستان واقعی جوان دانشجویی که با مادر همکلاسی خود ازدواج کرده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس، روزی که دانشگاه قبول شدم فکر می کردم
تمام مشکلات زندگی ا م حل شده است و خیلی خوشحال از شهرستان راهی مشهد شدم
تا در دانشگاه درس بخوانم .